باسمه تعالی
جهادی عجین شده با نام حاج عبدلله والی است. کمتر کسی است که اهل کار جهادی باشد و نام والی برای او آشنا نباشد.
بازه اصلی برای فعالیتهای جهادی برای دانشجویان دو بازه اساسی است: یکی ایام عید نوروز و دیگری روزهای گرم تابستان.
طبق روال، برنامهریزی برای اردوهای جهادی چندین ماه قبل از نوروز شروع شده بود. دانشگاه امام صادقعلیه السلام نیز مستثنی از این قاعده نبود. گروهی در بشاگرد، گروهی در منطقه دشت آزادگان و هویزه، گروهی در سیستان و بلوچستان و گروهی در عتبات عالیات مشغول فعالیت جهادی بودند.
در بشاگرد بودیم که خبر آق قلا به گوش رسید. این اتفاق یک زنگ خطر بود؛چراکه امکان بازگشت گروههای جهادی را دشوار مینمود. در اواخر تعطیلات عید، واقعه شیراز شکی عظیم به جامعه وارد کرد.واقعهای که حاصل سهلاندیشی، کمتوجهی و بیدقتی مردم و مسئولان بود. واقعهای کوتاه، با مساحت کم ولی با تلفات شدید که مورد توجه ویژه رسانهها قرار گرفت.
اما حادثه زمانی به بحران تبدیل شد که اولین عکسها و فیلمهای حادثه پل دختر توسط رسانهها پخش شد.
جهادگران یا از اردوهای خود بازگشته بودند یا در حال آماده شده جهت بازگشت به اوطان خویش بودند. همگی پیگیر خبرهای سیل ویرانگر بودند. اخبار ضد و نقیضی به گوش میرسید. هیچ مرجعی برای روشنگری و تبیین واقعیت ماجرا وجود نداشت.
چارهای نبود جز حضور در عرصه! شنیدن کی بود مانند دیدن. جمع دانشجویی 5 نفره متشکل از مجموعههای مختلف جهادی دانشگاه راهی مناطق درگیر سیل شدند. مقصد اول شهرستان پلدختر بود.
وقتی به شهر رسیدیم، چند روزی از عبور سیل از شهر گذشته بود. در همان روزهای ابتدایی واقعه-به واسطه ورود دانشجویان و طلاب بسیجی و جهادی به عرصه کمکرسانی به مردم سیلزده- صحنههایی در پل دختر دیده شد که ورق را برگرداند. صحنههایی که مشابه آن را فقط در فتح خرمشهر میتوان جستجو کرد. گویا شهر با آمدن رزمندگان اسلام فتح شدهبود! شهر زنده بود؛ هرچند سیل قصد جان پل دختر کرده بود و ضربه مهلکی بر پیکر آن وارد کرده بود.
اما خطری بزرگتر در راه بود! سیل خوزستان!!
راهی خوزستان شدیم.
همه آبهای حاصل از باران چندین روزه استانهای ایلام و لرستان به سمت استان خوزستان سرازیر شدهبود؛ کرخه، دز و کارون!!
حجم ورودی آب در برخی مواقع به بیست برابر حجم عادی رودخانه و مسیل رودخانه رسیدهبود و این زنگ خطری بود برای ترک برداشتن و شکسته شدن سدها مخصوصا سد کرخه!!
مجموع حجم مخازن سدهای خوزستان 25 میلیارد متر مکعب است در حالی که در این ایام بیش از 50 میلیارد متر مکعب آب وارد خوزستان شده بود و این حجم از آب، میزان آسیب احتمالی را بشدت افزایش میداد.
در خوزستان مشکلاتی بود که خطر را چندین برابر میکرد. جو رسانهای در خوزستان بسیار بیشتر از باقی استانها چالش برانگیز بود. اختلافات عرب و عجم و شیعه و سنی، حضور منافقین خلق و گروهکهای تروریستی-تکفیری و خلق عرب، معضلات فرهنگی ریشهدار، محرومیتهای اقتصادی و ...کار را دوچندان سخت کرد و مساله را از بحران سیل به بحران امنیت ارتقا داده بود. کوچکترین اشتباه، بزرگترین فجایع را به بار میآورد. از طرفی دیگر، وسعت درگیری مردم با سیل در منطقه خوزستان با دیگر مناطق سیلزده قابل مقایسه نبود؛ کافی بود سد کرخه ترک برداشته و شکسته شود تا استان خوزستان از شهرستان شوش تا اهواز و سوسنگرد و هویزه و بستان و حتی بخشی از کشورهای عراق و کویت زیر آب رفته و نابود شود. فشار روانی حاصل از این خبرها، مردم را بهتزده و مسئولین را سر درگم کردهبود.
تیم رصد با بررسی ابعاد مختلف سیل و نشستن پای صحبت مردم و مسئولین، به سفر خود پایان داد و به تهران بازگشت. اولین اقدام، تاسیس قرارگاهی میان مجموعههای مختلف دانشگاه بود. قرارگاه جهادی دانشگاه امام صادق علیه السلام، با حضور رسمی دفتر اعزام مبلغ، گروه جهادی صادقین، هیات میثاق با شهدا، خیریه میثاق، بسیج دانشجویی، گروه جهادی عبادالرحمن و گروه تخصصی نصر زیر نظر معاونت دانشجویی و فرهنگی شکل گرفت.
کار جدی شروع شد. گروهی از دانشجویان به منطقه اعزام شدند و در برپایی و تنظیم کمپها کمککار هلال احمر و سایر نهادها شدند؛ گروهی مشغول جمعآوری کمکهای نقدی و غیر نقدی و ارسال آن به نقاط سیلزده شدند. پیگیریهای رسانهای نیز آغاز شد. از آنجا که ضعف اطلاعات از منطقه وجود داشت، واحد جمع آوری اطلاعات مسئولیت جمعآوری و تحلیل اطلاعات منطقه را برعهده گرفت. بواسطه احساس خلاء نظری و نبود نظام قوی در مدیریت بحران، واحدی برای بحثهای تخصصی منطقه در حوزه سیل تشکیل شد که در آن بیش از 15 نفر از اساتید حوزه مدیریت، اقتصاد، حقوق و ...وارد منطقه شدند و به بصورت میدانی به رصد معضلات پرداختند.
در ادامه، حضور هیات میثاق با شهدا و حاج میثم مطیعی در منطقه و نقش آفرینی آن، تاثیر بسزایی در آگاهسازی از وضعیت سیل و مردم آسیبدیده داشت.
با کمک مردم نیکوکار و با همت دانشجویان دلسوز، دهها میلیون کمک نقدی و غیر نقدی جمعآوری از طریق کمیته امداد امام خمینیرحمه الله علیه به منطقه گسیل شد.
پس از گذشت چند روز، منطقه از حالت اضطراری خارج و وضعیت سفید اعلام شد؛ اما تازه نوبت به بازسازی منطقه رسید و این اول راه بود. در این میان، اعضای قرارگاه جهادی تصمیم به متمرکز شدن در یک محل خاص و تامین نیازهای آن گرفتند. جمع بندی نظرات حاصل از تحلیل و بررسی رصد منطقه، ورود به روستای عشیره خلف(میگران 3) از توابع شهرستان شوش در استان خوزستان بود. نیاز اولیه مردم این روستا-به واسطه تخریب روستا-سرپناه موقت تا زمان آماده شدن منازلشان بود. لذا قرارگاه جهادی با همکاری تعدادی خیر از شهر کاشان اقدام به خریداری 100 عدد کانکس و ارسال آن به روستا نمودند.
همزمان با مشخص شدن وظیفه قرارگاه در منطقه، ساختار اجرایی قرارگاه نیز به سه بخش(واحد) تقسیم شد:
- واحد عملیات جنوب: متصدی کارهای عملیاتی در منطقه و برگزاری اردوی جهادی
- واحد تخصصی: متصدی تامین عقبه علمی و پر کردن خلاء این بخش و ثبت گزارش و تجربه برای آینده
- واحد مطالبهگری: مسئول پیگیری از مسئولین ذی ربط مخصوصا مسئولین پایتخت اعم از نمایندگان مجلس، کابینه دولت، مسئولان قوه قضائیه و یا هر نهاد دیگر...
برنامه پیش روی قرارگاه در سه حوزه فوق در تابستان در حال پیگیری است.
والعاقبه للمتقین.